منوچهر متکی در گفتوگوی خود با ایسنا گرچه از امکان همگرایی میان شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و شورای وحدت اصولگرایان سخن میگوید اما در عین حال آن را موکول به وجود «اراده عملی» در تشکلی میداند که غلامعلی حدادعادل هدایت آن را برعهده گرفته است. متکی درمورد جبهه پایداری و امکان همراهی این جریان با شورای وحدت نیز معتقد است «اگر روح کلی همگرایی و همافزایی در مجموعه اصولگرایی شکل گیرد، جبهه پایداری هم از این قاعده مستثنا نخواهد شد.» و پاسخش به امکان شکلگیری این شرایط در اردوگاه جریان متبوع خود این است: «باید جلوتر برویم.»
از دید سخنگوی شورای وحدت اصولگرایان مدل مطلوب برای حضور در انتخابات همان الگوی سال ۹۶ است که هرچند به پیروزی محافظهکاران منجر نشد اما به گفته وی لااقل نشان داد میتوان در دل این جریان به یک وحدت و همراهی تمامعیار رسید. او رای ۱۶ میلیونی رئیسی در آن انتخابات را دستاوردی قابلتوجه در یک مصاف سیاسی میداند. البته که متکی هم مانند بسیاری از همفکرانش منتظر ورود رئیسی به این دوره از رقابتهای انتخاباتی است و با توصیفاتی که از وی و تأثیر حضورش میکند، نشان میدهد اگر تنها یک تن بتواند خط بطلانی بر همه اختلافنظرها و بحث و جدالها در جریان اصولگرایی بکشد، همان «سید خراسانی» است.
با او درباره کاندیداتوری مصطفی تاجزاده، حضور احتمالی علی لاریجانی و علل کاهش مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم نیز گفتوگو کردیم که متن کامل آن به شرح زیر است:
شورای شهر تهران و لیست ۴۲ نفره شورای وحدت برای آن در چه مرحلهای قرار دارد؟
ما در آغاز شکلگیری شورای وحدت دو هیئت اجرایی تشکیل دادیم یکی برای شورای شهر و یکی هم برای انتخابات ریاست جمهوری. اجرایی شورای شهر ۱۱ نفر است که کارشان از پنجماه پیش برای این انتخابات شروع کردند. و در این زمینه شاخصهایی تصویب شد شامل تدین افراد، متخصص و متعهد بودن و مردمی بودن و انقلابی بودنشان. از نظر نظام معرفی و پیشنهاد کاندیداها هم مجموعه اعضا و اقشار و جامعه روحانیت را گفتیم که کاندیداهای خود را مشخص کنند. یعنی هر بلوک حزبی که هفت تا ده حزب بود میتوانست ۲۱ نفر معرفی کند از این بلوکها و اقشار ۲۱ نفر معرفی شد و مجموعا حدود ۳۰۰ نفر مشخص شدند. در جلسات هیئت اجرایی برای شورای شهر گزینش شروع شد و این میزان به ۱۰۴ نفر کاهش یافت و در دو مرحله بررسی شدند گام اول به ۶۳ نفر رسید و در گام بعدی به ۴۲ نفر رسید که الان این میزان مشخص شده و رسیدن به ۲۱ نفر براساس مصاحبه خواهد بود.
با شورای ائتلاف هم همراه هستید؟
براساس اطلاعی که داریم آنان هم همین روند را دارند طی میکنند و اگر ارادهای عملی در دوستان برای رسیدن به وفاق باشد این امکان وجود دارد.
فکر میکنید این امکان هست؟
باید جلوتر برویم.
شورای وحدت در میاندورهای تهران به دنبال انتخاب یک کاندیدای زن بود و در عین حال اخباری از شورای ائتلاف مشخص شد مبنی براینکه اسماعیل کوثری را برای این کرسی در نظر دارند، آیا قرار است دو کاندیدا از دل این بررسیها به دست آید یا امکان وحدت هست؟
همینقدر بگویم که تصمیم شورای وحدت این است که باتوجه به اینکه مرحوم رهبر خانم بودند و برای اینکه سهمیه زنان در مجلس حفظ شود، این نفر پیشنهادی ما زن باشد. این روند در آینده نزدیک آغاز میشود و کاندیدای پیشنهادی ما از میان افراد که در چارچوب فکری ما هستند معرفی میشود.
روند ارسال نامههای شورای وحدت و پاسخگویی کاندیداها به کجا رسیده است؟
لازمه پاسخ به این نامه این است که برنامهها را تلخیص کنند و رئوس آن را ارائه کنند. همچنین ده نفر را از تیم خود مشخص کنند که برخی در تماسها محذورات معرفی افراد را بیان کردند. برخی شفاها اعلام کردند که ما آماده هستیم و سازوکار را آغاز کردیم اما عملاً این روند هنوز شروع نشده و در آینده نزدیک فکر میکنم آغاز شود.
موضع ضرغامی را در این زمینه چطور تحلیل میکنید؟ او دوست دارد مستقل به نظر برسد یا واقعاً همراهی و همکاری با شورای وحدت را در نظر ندارد؟
ممکن است برخی از افرادی که به آنان نامه دادهایم چنین نگاهی داشته باشند و بگویند نمیخواهیم از یک مجموعه اصولگرایی یا جناحی بیاییم و این برای ما قابلفهم است و مشکلی نداریم.
در مورد پایداری روند دستیابی به وحدت به چه صورت پیش میرود؟
جبهه پایداری معروف به توافق در دقیقه ۹۰ شده است. بنابراین ما هم فکر میکنیم که اگر روح کلی همگرایی و همافزایی در مجموعه اصولگرایی شکل بگیرد قاعدتاً جبهه پایداری هم از این چارچوب خارج نیست و در همین زمینه عمل میکند و همراه خواهد بود.
با سران جبهه پایداری هم مذاکره یا تماسی داشتهاید؟
ما غیر از پیشنهادی که در ابتدای تشکیل شورای وحدت برای شورای ائتلاف و جبهه پایداری ارسال کردیم دیگر تماس یا مذاکرهای نداشتهایم. مقداری هم شرایط باید فراهم شود تا تجمیع صورت پذیرد.
این شرایط چیست؟
مهمترین این است که ما در بین دو مدل انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و ۹۶ هستیم تا یکی را انتخاب کنیم. مدل ۹۲ یک مدل شکست خورده بود که با کاندیداهای متعدد آمدیم البته که به میل خود کاندیداها و حرف گوش نکردن آنان اما کاندیداهای ما متعدد بود و اصل اول و روشن و مورد قبول در صحنه آرایی انتخابات این است که اگر با افراد متعدد بروید شانس خود را از دست میدهید. اما در ۹۶ نیروهای ارزشی برای اولینبار در دهه اخیر نشان دادند میتوانند دورهم جمع شوند و روی یک کاندیدا اجماع کنند، گرچه برنده نشدیم اما خود این یک دستاورد بزرگ بود که توانستیم تجمیع نظر کنیم و به یک کاندیدا برسیم و البته که رای ۱۶ میلیونی هم در یک مصاف سیاسی قابلتوجه است.
آیا الان شرایط هم از لحاظ تعدد کاندیداها و هم شکلگیری دو قرارگاه برای رسیدن به وحدت در کنار پایداری، شبیه به همان سال ۹۲ نیست؟
نه. ما به عنوان شورای وحدت در حال حاضر جز آقای رئیسی که درباره آن گفتوگو کردیم و به توافق اجماعی رسیدیم، هیچکس دیگر را بررسی نکردیم. بنابراین جز آقای رئیسی نمیتوانیم بگوییم هیچکدام از افراد دیگر کاندیدای ما هستند. اما بعد از دوره گفتوگویی ممکن است به عنوان اولویتهای بعدی ما در نظر گرفته شوند و پس از موافقت شورای وحدت حتی اعلام هم بشوند.
اما اینکه صحنه مانند ۹۲ پیش از ورود به رأیگیری است، درست است و تعدد کاندیداها بالاست. اگر آقای رئیسی بیایند رسیدن به وحدت آسان است ولی چنانچه نیایند مشکل است اما غیرممکن نیست.
ممکن است تعلق حزبی ابراهیم رئیسی به جامعه روحانیت باعث معرفی وی از سوی جامعه روحانیت یا اعضای شاخص آن به عنوان کاندیدا شود تا اصرار بیشتری بر حضور ایشان باشد؟
ایشان چون عضو جامعه روحانیت هستند ممکن است جامعه تدابیری اتخاذ کند و از وی درخواست داشته باشد. ما به عنوان شورای وحدت هم در نامه خود و هم در مواضعمان این آمادگی را مطرح کردیم. الان تقریباً میان نیروهای مردمی و تشکلهای ارزشی و انقلابی مطالبه از آقای رئیسی برای کاندیداتوری دارد به یک مطالبه عمومی بدل میشود و تصور میکنم این درخواست برای حضور آقای رئیسی عملاً دارد صورت میگیرد.
پیشبینی شخصی خود شما از پذیرش این درخواستها از سوی ابراهیم رئیسی چیست؟
در یک ماه اخیر شواهد احتمال حضور ایشان را تقویت میکند. برخی تحرکات و برخی ارتباطات و رصدهایی که انجام شده نشان میدهد این احتمال تقویت شده همچنانکه درباره برخی این احتمال ضعیفتر شده است اما ایشان در عین حال در جایگاهی هستند که حضورشان در انتخابات نیازمند اتخاذ نظر رهبری است.
با وجود حضور حداقل ۳ کاندیدا در جریان اصولگرایی از میان نمایندگان مجلس (قالیباف، نیکزاد، قاضیزاده هاشمی) و در عین حال درخواست ۲۲۰ نماینده از ابراهیم رئیسی برای کاندیداتوری، ممکن است که برخی چهرههای اینچنینی به نفع رئیسی کنار بروند؟
هر سه نامزدی که نام بردید، در علن و در گفتوگوهای خصوصی اذعان کردند که اگر آقای رئیسی بیایند دیگر در انتخابات حاضر نمیشوند. بنابراین تعداد قابلتوجهی از این کاندیداها و شاید بتوان گفت نزدیک به ۹۰ درصد از آنان کنار میروند.
تحلیل شما از وضعیت اصلاحطلبان چیست؟ آیا آنان امکان عرضاندام جدی در این انتخابات را خواهند داشت؟
اصلاحطلبان در یکی از نقاط عطف حیات سیاسی خود هستند، برای دومین بار و در قالب یک دولت هشتساله سکان اداره کشور را در دست داشتند و حال در پایان این دوره بناست که در معرض قضاوت مردم قرار گیرند. نگرانی در آنان مشهود است. بیان جملاتی که نشاندهنده قضاوت بخشهایی از اصلاحات از دولت موجود که بعضاً تحت عنوان ناموفقترین دولت بعد از انقلاب مطرح میشود، این نگرانی را بیشتر کرده است.
در عین حال اگر اصلاحات در این ایستگاه متوقف شود تصور میکنم باید با نسل اول خود خداحافظی کند. نسل دوم اصلاحات گستاخی برخی از عناصر نسل اول برای برخورد با مبانی انقلاب و ارکان نظام را ندارد، از جنس نامههای آقای موسوی خوئینیها و برخی اقدامات جناح افراطی اصلاحات از خود بروز داده است. این دوره تمام میشود و برای آنان شرایط حیات و ممات است و تمام تلاش خود را برای این دوره انتخابات خواهد کرد. اما از نظر کارکردی دولت کارنامه قابلارائهای برای مردم ندارد و از نظر مدیریتی دست دولت خالی است. از نظر سیاست خارجی رویکردی را در هشت سال گذشته اتخاد کرده که به تعبیر رهبری خسارت محض شد و دوستان ما با وجود اینکه نتایج رویکرد یکسویه تعامل با غرب را میبینند هیچ نشانهای از تحول و بازنگری در آنان دیده نمیشود و این اشکال و ایراد آنان است.
من این تعبیر را مطرح کردم که برای برخی بیهمگان به سر شود بیغرب به سر نمیشود، عیبی ندارد که کسی این اعتقاد را داشته باشد اما اگر هشت سال رفتیم و به جایی نرسیدیم باید بازاندیشی شود اما گویا دوستان ما هیچ راه دیگری را بلد نیستند.
بنابراین برخلاف برخی القائات جنب و جوش انتخاباتی در اردوگاه اصلاحطلبی کاملاً مشهود است. البته تکلیف هم دارند که باشند. در این دوره از انتخابات همه جریانهای سیاسی وظیفه و تکلیف ویژه دارند چرا که ما یک انتخابات مجلس را پشت سر گذاشتیم که مردم به دلیل عصبانیت و دلگیری و ناراحتی خود از مسئولان کم رای دادند. دشمنان ما از این استفاده کردند و سعی دارند و امید بستند در این دوره هم با القائات خود این اتفاق تکرار کنند و بحث تحریم انتخابات را طراحی کردند.
ناراحتی مردم در انتخابات مجلس و کاهش حضورشان چه علتی داشت؟
عدم مشارکت جدی مردم به دلیل ناراحتی آنان از عملکرد دولت بود. سوال مردم از مسئولان این است که چطور در یک کشور عدهای میتوانند پنج کشتی را پر از نفت کنند و از کنار ناوهای آمریکایی با پرچم ایران از سه اقیانوس عبور دهند و بنزین را در ونزوئلا خالی کنند و پول را به صورت طلا بگیرند و برگردند و آمریکا هیچ غلطی نتواند بکند، و این یک شکل از مدیریت باشد و مدیریت دیگری هم در کشور ما نتواند مرغ را از کشتارگاه به دست مردم برساند، مشخص است که مردم عصبانی میشوند؛ صبح میروند قیمتها یک چیز است، ظهر چیز دیگری است و شب قیمت سوم است.
مردم ناراحتند، دولت برای کاهش آلام مردم باید در گام اول از آنان عذرخواهی کند، این خودش التیامبخش است، مردم ما عاطفی هستند، این سهم دولت در انتخابات پرشور است، سهم دولت در انتخابات پرشور فقط مصاحبه آقای روحانی در پایان جلسه هیئت دولت نیست بلکه در صحنه عمل و اقدام باید یک سری کارها برای تشویق مردم انجام شود.
حضور مصطفی تاجزاده در انتخابات را چطور تحلیل میکنید؟
در همه جای دنیا دو نفر، سه نفر یا نهایتاً پنج نفر در انتخابات ریاست جمهوری رقابت میکنند، ما هم در آخرین دوره رقابت هشتنفری داشتیم. اگر صدها نفر و یا در برخی دورهها هزاران نفر ثبتنام میکنند برای همه قابل فهم است که تعداد عرفی و مقبول برای انتخابات ریاست جمهوری محدود است. مفهوم این امر این است که از بقیه احراز صلاحیت نشود و این عدد را کاهش میدهد و این در همه اردوگاههای سیاسی رخ میدهد. بنابراین گمان میکنم دوستان اصلاحطلب ما روی ردصلاحیتها سرمایهگذاری نکنند. از این ورق پیش از این استفاده کردهاند.
اما در عین حال یکی از توانمندیهای آنان نسبت به جریان انقلابی و ارزشی و برتری آنان نسبت به جریان ما این است که راحتتر به نتیجه و تفاهم و در نهایت به یک کاندیدا میرسند.
بنابراین تصور میکنم این کارها نه جواب میدهد و نه خیلی کارساز است. اینکه ما یک نفر را بیاوریم و او را ردصلاحیت کنند و از پس آن موجی ایجاد کنیم به قول فرنگیها یک حرکت «د مده» است و تجربه هم نشان داده نتیجه لازم را نمیدهد.
احتمال حضور علی لاریجانی در انتخابات و احتمالا حمایت برخی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان از وی را جهت حضور در انتخابات چقدر ممکن میدانید؟
نمیدانم. از این موضوع بیاطلاعم.
با خود ایشان ارتباطی ندارید؟
خیر.
شانزده سال پیش رئیس ستاد انتخاباتی او بودید.
۱۶ سال پیش من رییس ستاد انتخاباتی بودم که هیئت داوری آبادگران ایران اسلامی او را کاندید خود کرد. قبل از آن لیستی را به عنوان کاندیداهای شورای شهر و نیز لیستی را بعد از آن برای نمایندگان مجلس هفتم که من هم یکی از آنان بودم، انتخاب کردند. بنابراین من در سال ۸۴ رییس ستاد انتخاباتی بودم که آن مجموعه تصمیم گرفته بود. اگر کس دیگری از میان آن هفت کاندیدا انتخاب میشد هم من آمادگی داشتم که رییس ستاد انتخاباتی وی باشم.
نظر شما درباره آقای لاریجانی و حضور وی در انتخابات چیست؟
نظری ندارم.
از آقای احمدینژاد خبری دارید؟
خیر.
آخرینبار ایشان را کی ملاقات کردید؟
بروید سراغ سوال بعدی!
در نهایت اینکه اصلاحطلبان را رقیب قدرتمندی در انتخابات پیشرو میبییند یا نه؟
هر حزبی به داشتههای خود مفتخر است. اگر اصلاحطلبان این تلقی ندارند که برنده انتخابات هستند لازم نیست که تحرک داشته باشند. طراحی آنان برای انتخابات ۱۴۰۰ بر اساس این باور است که پیروز انتخابات هستند و من از پشت عینک اصلاحطلبان کاملاً مشاهده میکنم که شور و شعف خاصی در نیروگاه آنان وجود دارد، همانطور که در اردوگاه نیروهای انقلابی و ارزشی.